|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
تاريخ ارسال : 7/7/2008
موسیقی کلاسیک غربی به چه اعتباری موسیقی بین المللی است؟
|
|
موسیقی جهانی، هم اصطلاحی است مثل «زبان جهانی».!! موسیقی نوعی زبان ارتباطی بین افراد متعلق به یک حوزه فرهنگی است و عده زیادی که با موسیقی آشنایی در حد غیر حرفهای دارند، به سادگی میاندیشند که موسیقی(کدام موسیقی؟!) میتواند زبانی باشد برای تمام ملل.
موسیقی جهانی، هم اصطلاحی است مثل «زبان جهانی».!! موسیقی نوعی زبان ارتباطی بین افراد متعلق به یک حوزه فرهنگی است و عده زیادی که با موسیقی آشنایی در حد غیر حرفهای دارند، به سادگی میاندیشند که موسیقی(کدام موسیقی؟!) میتواند زبانی باشد برای تمام ملل.
واقعیت این است که موسیقی هیچ ملتی قابلیت عمومیت دادن برای سایر ملل را ندارد و همینهایی که از نظریه «جهانی شدن» موسیقی پشتیبانی میکنند، خودشان به یکی دو نوع یا حداکثر چهار نوع موسیقی گوش میدهند و به آنها عادت دارند.
دوستانی که موسیقی باخ و موتسارت و برامس و راول را «جهانی» میدانند، باید برای آن دلایل کافی داشته باشند. هم دلایل حرفهای و فنی و هم دلایل جامعهشناسی. موسیقی کلاسیک غربی به چه اعتباری «موسیقی بینالمللی» است؟ مسلماً به دلیل اکثریتشان نیست چرا که اکثر جمعیت جهان با چینیها و مسلمانان و بعداً با هندوهاست و ملتهای اروپایی و آفریقایی و آمریکایی در اکثریت نیستند. حتی در نوع موسیقیشان هم فرهنگهای متفاوت دارند که از وجود موسیقی کلاسیک بیبهرهاند. آیا به دلیل قدمتشان است؟
باز هم جواب منفی است. زیرا موسیقیهای موجود در هند با حدود یک میلیارد جمعیت از همه موسیقیهای دنیا بیشتر قدمت دارد. البته هندیها به دلیل تماسهای زیاد با اروپاییان توسط انگلیسیها موسیقیهای هندی را به خوبی به جهان معرفی و عرضه کردند در صورتی که چنین تبلیغاتی برای موسیقی و موسیقیدان ایرانی صورت نگرفت. شواهد تاریخی نشان از آن دارد که روابط فرهنگی و هنری ایران با کشورهای روم، اسپانیا و یونان قدیم بیشتر از هندیها بود، اما دلیل عدم پیشرفت چه بوده، باید حکومتهای مختلف در ایران را جستوجو کرد.
آیا پیشرفت هندیها و حتی در زمان حال عربها به دلیل سلطه سیاسی و نظامی و فرهنگی و اقتصادی جهان غرب بوده است؟ جواب تا حدی مثبت است. ولی قدرتمندی هیچ تمدن و هیچ کشوری دلیل مشروعیت و حکومت فرهنگ آن کشور بر فرهنگهای دیگر نیست. زمانی در سراسر جهان غرب زبان فرانسه، زبان جهانی و نشانه تمدن و فرهنگ بود. بعد انگلیسی بریتانیایی و اکنون انگلیسی آمریکایی و کانادایی است. جالب اینکه اصطلاحاتی مثل موسیقی بینالمللی و موسیقی جهانی به هیچ عنوان در کشورهایی که صاحب این موسیقیها هستند شنیده نمیشود و این اصطلاحات، مخصوص فضای خودباخته کشورهای جهان سومی است. در کشورهای غربی موسیقی را با «صفت» نمیشناسند. بلکه با «نوع» یا «ژانر» آن میشناسند: موسیقی کلاسیک، موسیقی فولکلوریک، موسیقی پاپ و... ولی در ایران که هنوز تقسیمبندیهایی از روی بینش علمی صورت نگرفته هر کس بهخصوص تحصیلکردگان غربی که در دوران طاغوت اعتبارات لازم را برای رشد و ترویج موسیقی غربی آن هم از نوع عقبماندة آن مربوط به دو سه قرن پیش به سلیقة خود روی موسیقی اسم میگذارد، آن هم بدون در نظر گرفتن بافت سنتی و مذهبی ملی ایرانی.
مسلماً آشفتگی بیشتر میشود مثل: «موسیقی عرفانی» که هنوز هم تکلیفش روشن نیست و ما نمیدانیم چه نوع موسیقیای را موسیقی عرفانی میگویند دیگر چه برسد به اصطلاح «موسیقی جهانی»؟!! از ابن خلدون نقل میکنند: آخرین هنری که در نتیجه پیشرفت اجتماع صعود میکند، موسیقی است و نخستین هنری که در نتیجه سیر قهقرایی اجتماع تنزل میکند، باز هم موسیقی است. استاد داریوش صفوت رئیس وقت مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایران و رئیس گروه آموزشی موسیقی دانشگاه تهران که چند سال گذشته به بازنشستگی نایل شد، در مصاحبهای به سال ۱۳۵۶ در یکی از روزنامهها میگوید: موسیقیدانهای غرب، از شرق و عرفان الهام گرفتهاند و اصلاً تعمد و اجباری در این کار نیست که جهانیان موسیقی ما را بشناسند و من معتقدم هر فعالیت هنری که بدون حقهبازی و ریاکاری صورت بگیرد، مقدس است و اگر غیر از این باشد ولو اینکه هنری هم باشد باعث لطمه زدن به هنر موسیقی خواهد بود. در ادامه میگوید: موسیقی غربی خطری برای موسیقی ایرانی نمیتواند ایجاد کند چرا که موسیقی غربی در حال تکامل، خود به بنبست رسیده است و ناگزیر به سوی مشرقزمین گرایش نشان میدهد. نمونهاش اشتوکهاوزن موسیقیدان آلمانی است که بر این مدعا صحه میگذارد و میگوید تحت تأثیر عرفان شرق قرار گرفتهام.
رواج پیدا کردن اصطلاحاتی مثل «موسیقی علمی» و «موسیقی جهانی» ریشه در ناآگاهی فرهنگی دارد. هیچ موسیقیای غیر علمی نیست و هیچ موسیقیای برای تمام جهان نیست. هر موسیقیای قوانین علمی خاص خودش را دارد و هر موسیقی جهان احساسی خاص خودش را.
اصولاً موسیقی علم نیست و مثل گذشته که قدما موسیقی را یکی از شعبات علم ریاضی میدانستند، این تعریف در تقسیم بندیهای علمی قدما بوده ولی در حال حاضر با تعاریف جدیدی که از علم به میان آمده، ریاضی و موسیقی از هم جدا هستند.
اما این بدین معنی نیست که موسیقی فقط هنر صرف است. اما هر هنری قواعد علمی در بطنش دارد و در اصل، هنر« محیط» بر علم است. موسیقی دانشگاهی ما میبایست بر دو تقسیمبندی اعتقادی که همانا آیینی و غیر آیینی است بدون هر گونه غربگرایی که تصور میشود از واژه «جهانی» برای فرار از تبعات واژه «غربی» که مسئولان جمهوری اسلامی با آن مخالفت دارند، انتخاب شده است و انشاءالله انگیزه نامیمون دیگری مثل قبول داشتن موسیقی غربی به عنوان جهانشمول بودن آن متصوّر نباشد. اگر در دوران نه چندان گذشته در بعضی کشورها، موسیقی کلاسیک اروپایی در حکم یک زبان قراردادی، ویژة ساختن آثاری برای معرفی به جهان صنعتی بود، حالا موسیقیِهای بسیار گستردهتر و جهانشمولتری جای آن را گرفته است مثل انواع موسیقی پاپ.
ممکن است بسیاری از کشورها شبیه موسیقی کلاسیک اروپایی را نداشته باشند ولی حتماً شبیه موسیقی پاپ اروپایی و آمریکایی را دارند وانواع موسیقی پاپ بیشتر از موسیقی کلاسیک در جهان پخش شده است. آیا باید این موسیقی (که صدها گونه مختلف و متنوع دارد) را «موسیقی بینالمللی» و «جهانی» بدانیم؟ فرا گرفتن زبان انگلیسی از ضروریات زندگی با جهان متمدن است ولی آیا همة دنیا باید انگلیسی حرف بزنند؟
مقصود این نیست که ناسیونالیسم کور و متعصب را ترویج کنیم. بلکه میخواهیم بگوییم که ضرورت فراگیری زبانهای جهان نباید توجه ما را از فرهنگ خودمان منحرف کند. زمانی بود که در تمام شبه قاره هند، زبان فرهنگ و ادب و حتی تجارت، زبان فارسی بود و تمام نامههای رسمی و سیاسی و متون مهم به فارسی نوشته میشد. حالا انگلیسی جای آن را گرفته و سالها حرف آن بود که زبان اسپرانتو جایگزین تمام آنها شود. ولی این باعث نشد که مردم هند، زبان و موسیقی و فرهنگ مادری خودشان را فراموش کنند. همچنان که تکنوازان برجسته آنها در سراسر جهان حتی در تمام فستیوالهای بینالمللی از گروهنوازی به شیوه غربی اجتناب میکنند و مردم جهان را دعوت به شنیدن موسیقی اصیل تکصدایی میکنند.
بهتر است به جای مغشوش کردن مفاهیم و تعریفها به هر کدام از انواع موسیقی از سنتی ایرانی تا کلاسیک اروپایی و انواع مدرن توجهی درخور و شایسته شود تا ضمن حفظ فرهنگ خودی به طور سنجیده و درست بتوان از مواهب و مزایای تمدن و فرهنگهای دیگر بهرهمند شد. مسلماً هیچ انگلیسیزبانی نمیتواند توقع داشته باشد تمام دنیا به زبان او حرف بزنند و هیچ غیر انگلیسیای نباید خود را از فرا گرفتن آن زبان بینیاز بداند.اصطلاحاتی نظیر «موسیقی علمی» و «موسیقی جهانی» در هیچ کدام از دایرهالمعارفهای معتبر بینالمللی وجود ندارد.
بلکه اینها در اثر شرایط تاریخی کشورهای شرقی در اوایل قرن ۲۰ به وجود آمدهاند و نه معادل غربی دارند، نه معنی علمی و نه مشمول بینالمللی. نیاز فرهنگهای سنتی شرقی به مدوّن کردن تئوری و نیز تغییر فرم موسیقی از تکنوازی به گروهنوازی و ارکستراسیون، این اصطلاحات را به صورت «ایجابی» در طی زمان ساخته است. از موسیقی کلاسیک اروپایی توسط عدهای قلیل از موسیقیشناسان ایرانیتبار که تحصیلات کارشناسی موسیقی دارند به عنوان «جهانی و بینالمللی» یاد میشود. در حالی که در مغرب زمین اصطلاح «موسیقی جهانی» Global music شامل تمام موسیقیهای فرهنگی موجود در جهان امروز است.
حالت استبدادی در این کلمه به معنی در قطب قرار گرفتن یک فرهنگ بیگانه است که دیگر فرهنگهای جوامع بشری را زیرمجموعه خود قرار میدهد و اصولاً مرز نداشتن در نوع و تفکر فرهنگی یکی از اصول محسوب میشود.
میتوان این ماجرا را اندکی دقیقتر در زمان برگزاری جشن هنر شیراز جستجو کرد. در ظاهر این جشنواره به تمامی گروههای مختلف داخلی و خارجی میپرداخت، ولی با حضور عدهای موسیقیدانان وابسته و تأثیرگذار در دفتر فرح دیبا و دربار که بعد از انقلاب اسلامی نیز تعدادی از اینان مشاغل دولتی دانشگاهی و مشاورهای را اخذ کردند، جشن هنر به شیوهای سوق یافت که در آن موسیقی غربی نسبت به موسیقی ایرانی و کشورهای جهان سوم برتری یافت و اینگونه زمینة برچیدگی موسیقی اصیل ایرانی هم با تحقیر فرهنگ خودی و موسیقیدانان ایرانی محیا شد.
رضا مهدوی
سورۀ مهر
|
|
تهيه و ارسال توسط :
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
88913010 (021)98+ |
خيابان كريمخان زند ، ابتداي خيابان استاد نجات اللهي ، پايين تر از كليسا ، ساختمان 299 |
|
info@TehranConservatory.ir |
CopyRight © 2007 All Right Reserved Tehran Conservatory of Music |
|
|
|
|
Web Design : Ati Net Co . |
|
Programmer : Hassan Rashidi |
|